...
من ترانه می سرایم
تو ترانه می نوازی
در ترانه های من اشک است و بی قراری
یک بغل از آرزوهای محالی…
تا ابد چشم انتظاری…
فکر پایان و جدایی…
ترسم از این است که شاید
در نگاهت من بیابم ردی از یک بی وفایی…
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم دی ۱۳۹۱ ساعت توسط سارا
|
ای هستی را معنا! بیا و زمین و زمان را جانی