امروز تولد منه
شانس خوبیست در زمستان به دنیا آمدن مانند تمام روزهای دیگر و عاشق در دنیا آمدن، و زیستن با تمام مشکلات و با اجازه خداوند تا روز نهایی ماندن و ...
دوباره پانزدهم دی آمد تا من به این فکر کنم که یک سال دیگر به عمرم اضافه شده و روزها و ماه ها و سال ها پی در پی از جلوی چشمم گذشته اند ...
نمی دونم تا تولد آینده ام زنده ام یا ... خوشحالم یا ... خوشبختم یا ... خدا داند ... اما الان زنده ام به امید روزهای بهتر ...
روز تولد من هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است. زندگی همچنان جریان دارد و هر کس به دنبال دغدغه هایش می دود.
روز مرگ من نیز یک روز عادی خواهد بود. مثل همه روزهای دیگر.
و من امروز 28 (بیست و هشت) بار دور خورشید سوزان چرخیده ام.
پی نوشت یک: خدایا... لذت محبت کردن را از من نگیر... تنهایم نگذار ...
پی نوشت دو: خیلی دلتنگم ...
+ نوشته شده در جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۱ ساعت توسط سارا
|
ای هستی را معنا! بیا و زمین و زمان را جانی