کاش وقتی زندگی فرصت دهد

گاهی از پروانه ها یادی کنیم

 

کاش بخشی از زمان خویش را

وقت قسمت کردن شادی کنیم

 

کاش وقتی آسمان بارانی است

از زلال چشمهایش تر شویم

 

کاش دلتنگ شقایق ها شویم

به نگاه سرخشان عادت کنیم

 

کاش شب وقتی که تنها می شویم

با خدای یاسها خلوت کنیم

 

کاش گاهی در مسیر زندگی

باری از دوش نگاهی کم کنیم

 

کاش مثل آب، مثل چشمه سار

گونه نیلوفری را تر کنیم

 

ما همه روزی از اینجا می رویم

کاش این پرواز را باور کنیم

 

کاش با حرفی که چندان سبز نیست

قلب های نقره ای را نشکنیم

 

کاش هرشب با دوجرعه نورماه

چشم های خفته را رنگی کنیم

 

کاش بین ساکنان شهر عشق

ردپای خویش را پیدا کنیم

 

کاش با الهام از وجدان خویش

یک گره از کاردلها وا کنیم

 

کاش رسم دوستی را ساده تر

مهربان تر، آسمانی تر کنیم

 

کاش در نقاشی دیدارمان

شوق ها را ارغوانی تر کنیم

 

کاش اشکی قلبمان را بشکند

با نگاه خسته ای ویران شویم

 

کاش وقتی شاپرکها تشنه اند

ما به جای ابرها گریان شویم

 

کاش وقتی آرزویی می کنیم

از دل شفاف مان هم رد شود

 

مرغ آمین هم از آنجا بگذرد

حرفهای قلبمان را بشنود ...

 

 

 پی نوشت: چقدر دنیا قشنگ میشه اگه به همه این آروزها برسیم.

ان شاا... یه روزی می رسه که به تمام آرزوهای قشنگمون میرسیم.